Wednesday, July 19, 2006

قدم زدن تصادفی (Random Walk)

چند روزی میشه که حوصله هیچ کاری رو ندارم! نمیدونم چرا، ولی اصلا حس زندگی کردن هم نیست. صبحها که میام office کلی کار میخوام بکنم، ولی همین که می شینم پشت کامپیوتر به هر چیزی فکر می کنم، غیر از research. البته این تنها بودن توی lab هم مزید بر علت شده. شهرام که نیست، بقیه بچه ها هم رفتن internship.
دیروز تنها کارم شده بود قدم زدن تصادفی. از وبگردی بگیر تا ولگردی توی campus. با پسر خاله هم که دیشب حرف می زدم کلی بحث random walk پیش اومد و اینکه زندگی چیزی نیست جز یه random walk.
خلاصه اصلا نمی تونم فکرم رو مرتب بکنم، خیلی ذهنم آشفته شده این روزا. باید زودتر یه راه حلی برای عامل این آشفتگی ذهنی پیدا کنم، وگرنه زندگیم هم مثل فکرم به هم می ریزه.
یه دوستی بهم می گفت مشکلم با تجرد روحی حل می شه، ولی یادش رفت بهم بگه تجرد روحی یعنی چی؟

راستی دیروز توی وبگردیهام به یه جمله بر خوردم که خیلی برام جالب بود:
"چرخه ئ جنون را ادراکي نيست!"
خیلی معنی دار بود برام. شما هم بهش فکر کنین!

1 Comments:

Blogger Arsh said...

وب لاگ قشنگي داري. خيلي جالب بود اينكه نوشتي: چرخه ئ جنون را ادراکي نيست

July 19, 2006 11:32 PM  

Post a Comment

<< Home