خونه ی خورشید
کوره ها سرد شدن
سبزه ها زرد شدن
خنده ها درد شدن
از سر تپه ، شبا
شیهه ی اسبای گاری نمیاد ،
از دل بیشه ، غروب
چهچه سار و قناری نمیاد
دیگه از شهر سرور
تکسواری نمیاد .
دیگه مهتاب نمیاد
کرم شب تاب نمیاد .
برکت از کومه رفت
رستم از شانومه رفت :
تو هوا وقتی که برق میجه و بارون می کنه
کمون رنگ به رنگش دیگه بیرون نمیاد ،
رو زمین وقتی که دیب دنیا رو پر خون می کنه
سوار رخش قشنگش دیگه بیرون نمیاد .
شبا شب نیس دیگه ، یخدون غمه
عنکبوتای سیا شب تو هوا تار می تنه.
دیگه شب مرواری دوزون نمیشه
آسمون مثل قدیم شب ها چراغون نمیشه .
غصه ی کوچیک سردی مث اشک
جای هر ستاره سوسو می زنه ،
سر هر شاخه ی خشک
از سحر تا دل شب ، جغده که هوهو می زنه .
دلا از غصه سیاس
آخه پس خونه ی خورشید کجاست ؟
5 Comments:
ghofleh bazesh mmikonim
ghahreh nazesh mikonim
mikeshim mennatesho
mikharim hemmatesho...
Hey Mann ... delam gereft vaghti khoondamesh ...
i am missing you so much.
-KiaA
Shahin ashegh shodi?! :O
نه! عاشق نشدم، یکمی زده بود به سرم که الآن خوب خوب شدم
Agha,Take it easy. when you have expectation from zamino zaman then you will not enjoy your life even in " shahre fereshtegan and with fereshtegan as well". You cant have it all, nobody can. Appreciate what you have and treat your negarani as a piece e shit. Live freely man. This comment is not for this post. i have read all of the previous posts so it is my comment overal. I liked what u wrote. Stay beautiful and live with strong will.
Mohsen
Post a Comment
<< Home